خاطرهای از سفر نواز شریف به کابل در سال ۲۰۱۵
نویسنده: رحمتالله نبیل
در ماه اپریل سال ۲۰۱۵ نواز شریف در راس یک هیئت عالیرتبهٔ پاکستانی به شمول جنرال راحیل شریف لوی درستیز پاکستان، جنرال رضوان اختر رئیس آیاسآی، سرتاج عزیز مشاور امنیت ملی، اسحاق دار وزیر مالیه و چند تن از مقامهای عالیرتبهٔ دیگر با بوق و کُرنا به کابل رسیدند.
پس از تشریفات و ترتیبات، نشست رسمی میان جانب افغانستان و پاکستان آغاز گردید. پس از خوشآمدگویی و تعارفات رسمی و دیپلوماتیک توسط رئیس جمهور افغانستان، آقای نواز شریف در مورد «اهمیت همسایگی مسالمتآمیز» میان دو کشور، سخنرانی کوتاهی ایراد کرد که بیانگر حسن همجواری بود.
پس از آن، زمانیکه نوبت به راحیل شریف رئیس ستاد ارتش پاکستان رسید، فضای مجلس به کلی تغییر کرد.
با لحنی تند و گزنده، [آمیخته] با غرور و تکبر، کلامش را اینگونه منعقد کرد: «رئیسصاحب جمهور! صلح بین افغانستان و پاکستان زمانی به میان آمده میتواند که آقای نبیل مولوی فضلالله امیر تیتیپی (تحریک طالبان پاکستان) و شماری دیگر از رهبران این گروه را با وسایل نقلیهٔ ریاست امنیت ملی افغانستان از یکجا به جایی دیگر انتقال ندهد و برایشان امکانات و محل بودوباش در مهمانخانههای امنیت ملی فراهم نسازد».
با سخنان راحیل شریف، برای چند لحظه سکوت سردی بر فضای جلسه حاکم شد. از رئیسجمهور غنی اجازه خواستم.
پس از کسب اجازه با حفظ حرمتِ مهماننوازی و رعایت تعارفات دیپلوماتیک [در حالیکه نواز شریف متوجه من بود]، گفتم جنرال صاحب! شما در اشتباه هستید؛ سیستم سیاسی ما چنین نیست. در حکومتداری ما، هرگاه رئیسجمهور حکم و فرمانی صادر کند، همهٔ ما تا به قدمههای پایین مکلف به رعایت آن هستیم؛ اما سیستم شما فرق دارد. رئیسجمهور افغانستان هیچگاه حکمی مبنی بر حمایت از گروههای تروریستی صادر نکردهاند؛ افغانستان قربانی تروریزم است، نه صادرکنندهٔ تروریزم. سپس گفتم که اگر برای اثبات ادعایتان یک سند، [فقط یک سند] اگر توانستید ارائه کنید، من حاضرم به محکمه بروم؛ اما اگر من اسناد موثقی از خانهها، ویدئوها، فایلهای صوتی و شمارههای تلیفون اعضای بلندرتبهٔ طالبان را در «مری» اسلام آباد، «حیاتآباد» پیشاور و کراچی و خیلی از جاهای دیگر شریک بسازم، آنوقت چه گفتنی دارید و عکسالعمل شما چه خواهد بود.
این سخنانم مثل آبِ روی آتش شد و نواز شریف را به شدت تحت تأثیر قرار داد و چهرهٔ او را سیاه و کبود ساخت.
در همینحال، راحیل شریف و رضوان اختر [همزمان] هر دو با شتاب در پاسخ من گفتند که: «سیستم ما نیز چنین است که هرگاه صدراعظم هدایت دهد، نظامیان مکلف به تطبیق آن هستند».
آنروز، وقتی مجلس ختم شد، نواز شریف تا پایان سفر، دیگر تمایل چندانی به صحبت در این مورد نشان نداد.
مجالس هیئت پاکستانی با رئیسجمهور و رئیس اجرائیه پایان یافت و هیئت مهمان در لابی گلخانه منتظر برگشت به اسلامآباد بودند.
رئیسجمهور افغانستان و رئیسجمهور پاکستان در اتاق کار (طبق عرف دیپلوماتیک، روسای هیئت برای چند دقیقه سفر را ارزیابی میکنند)، بودند.
هیئت افغانستان به شمول من، برای خداحافظی با هیئت پاکستان، در منزل پایینی گلخانه منتظر بودیم که دیدم مختار (سکرتر رییس جمهور) نزد من آمد و گفت رئیسصاحب جمهور شما را خواستهاند. من تا حدی به فکر همان حرفهایم افتادم و داشتم برای دفاع از آنچه گفته بودم آمادگی میگرفتم.
به محض اینکه وارد دفتر رئیسجمهور شدم، نواز شریف از جایش بلند شد و چند قدمی به طرف من برداشت، [در حالیکه متعجب شده بودم]، با من دست داد و سپاسگزاری کرد و گفت: «تا به حال، پیشِ روی من به این جنرالها هیچکسی با این صراحت لهجه حرفی نگفته بود؛ من بابت این از خودت تشکر میکنم».
نتیجه گیری: در دفعات قبلی، نواز شریف تقلای این را داشت تا ابتکار روابط سیاسی با هندوستان و افغانستان، و پیشبرد امور اقتصادی پاکستان را در اختیار بگیرد؛ اما نظامیان پاکستان به شدت با آن مخالف بودند.
مخالفتی که او و خانوادهاش را به ارتکاب جرمهای مختلف محکوم، زندانی و بالاخره تبعید ساخت.
حالا اما؛ آقای شریف در سن ۷۵ سالگی قرار است به کمک حزب متبوعش (مسلم لیگ) برای بار چهارم تن به ازدواج سیاسی با جنرالان پاکستانی بدهد. برای اینکه بدانیم نوازندگان سیاست پاکستان و جهان چه نوایی را برای نواز شریف و هوادارانش در انتخابات مینوازند، باید اندکی صبر کنیم و منتظر بمانیم.
نوت: اين تصوير از مجلس همان روز است!